- قدرت طلبی
- طالب قدرت بودن، سلطه جویی
معنی قدرت طلبی - جستجوی لغت در جدول جو
- قدرت طلبی
- تویخواهی چمک خواهی طالب قدرت بودن خواستاری قدرت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فزون خواه، جاه پرست
آنکه خواستار قدرت است، سلطه جو، خواهان قدرت
چمک خواه توانخواه آنکه خواستار قدرت است: مهد علیا زن شاه محمد (صفوی) بانویی غیور قدرت طلب تندخوی لجوج کینه جو بود
جویای در بودن